توضیح در مورد صدق و کذب:
صدق و کذب دو امری هستند که فی حد نفسه مطلوب یا نامطلوب نیستند بلکه با اضافه شدن به مطلب بعد عنوان خوب یا بد به خود می گیرند. به عبارت دیگر صدق هم ناپسند و هم پسندیده و کذب هم ناپسند و هم پسندیده دارد پس این دو صفت حسن قبح ذاتی ندارند و مانند عدالت نیستند.
صدق ناپسند مثل غیبت است یعنی هر چند این صفت در فرد مومن وجود دارد ولی وقتی آن را بیان می کنیم سبب غیبت می شود. غیبت هم از گناهان کبیره به شمار می آید. اگر آن صفت در مومن نباشد هم مصداق غیبت و هم مصداق تهمت است.
صدق پسندیده هم مطالبی که در شبانه روز به زبان آورده و بیان می کنیم که مطابق با واقع است. کذب ناپسند نیز همان دروغ است که به شدت باید از آن اجتناب کرد.
کذب پسندیده هم در جایی است که به جهت مصلحتی نباید واقع را بیان کرد. البته گفتیم تا جاییکه ممکن است باید از ارتکاب دروغ اجتناب کرد هر چند پسندیده باشد. متاسفانه در جامعه دروغ مصلحتی تبدیل به دروغ منفعتی شده و بدتر این که افراد سعی می کنند برای دروغ خود محملی هم درست کنند. مسوغات ارتکاب دروغ در فقه و رساله عملی فقهای عظام مشخص و معین است که برای نمونه از کلام مبارک امام صادق علیه السلام به چند مورد اشاره می کنیم:
اول: اصلاح بين مردم:
الْحَسَنِ الصَّيْقَلِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّا قَدْ رُوِّينَا عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ يُوسُفَ ع- أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا سَرَقُوا وَ مَا كَذَبَ.
حسن صيقل گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم از امام باقر عليه السّلام براى ما روايت شده كه آن جناب در تفسير آيه شريفه: أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسارِقُونَ فرمودهاند: به خداوند سوگند آنها دزدى نكردند و يوسف هم دروغ نگفته است.
وَ قَالَ إِبْرَاهِيمُ ع- بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا فَعَلُوا وَ مَا كَذَبَ.
در قضيه حضرت ابراهيم عليه السّلام نيز كه گفت: بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ كانُوا يَنْطِقُونَ، يعنى بت بزرگ آنها بتهاى كوچك را شكسته از آنها سؤال كنيد، اگر سخن مىگويند، در اين جا هم فرمودهاند: ابراهيم دروغ نگفت و بتها هم كارى نكرده بودند.
قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا عِنْدَكُمْ فِيهَا يَا صَيْقَلُ قَالَ فَقُلْتُ مَا عِنْدَنَا فِيهَا إِلَّا التَّسْلِيمُ.
امام صادق عليه السّلام فرمودند: شما در اين باره چه مىگوئيد، گفت: ما در اين موارد تسليم هستيم و سخنى نداريم،
قَالَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ أَحَبَّ اثْنَيْنِ وَ أَبْغَضَ اثْنَيْنِ أَحَبَّ الْخَطَرَ فِيمَا بَيْنَ الصَّفَّيْنِ وَ أَحَبَّ الْكَذِبَ فِي الْإِصْلَاحِ وَ أَبْغَضَ الْخَطَرَ فِي الطُّرُقَاتِ وَ أَبْغَضَ الْكَذِبَ فِي غَيْرِ الْإِصْلَاحِ.
إِنَّ إِبْرَاهِيمَ ع إِنَّمَا قَالَ- بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هذا إِرَادَةَ الْإِصْلَاحِ وَ دَلَالَةً عَلَى أَنَّهُمْ لَا يَفْعَلُونَ وَ قَالَ يُوسُفُ ع إِرَادَةَ الْإِصْلَاحِ[1].
امام فرمودند: خداوند دو چيز را دوست مىدارد و از دو چيز خوشش نمىآيد از برافراشتن شمشير در جنگ خوشش مىآيد و دروغ در اصلاح را هم مىپسندد. اما از كسى كه در ميان راهها شمشيرش را برهنه مىكند و مردم را مىترساند بدش مىآيد و دروغ را هم كه از روى مصلحت نباشد دشمن مىدارد، مقصود ابراهيم عليه السّلام اصلاح قومش بود و اينكه به آنها بفهماند بتها شعور ندارند و يوسف هم قصدش اصلاح بود.
دوم: دفع شر ظالمان:
امام صادق(ع) فرمود: «وَ قَالَ الصَّادِقُ ع الْكَذِبُ مَذْمُومٌ إِلَّا فِي أَمْرَيْنِ دَفْعِ شَرِّ الظَّلَمَةِ وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَيِّنِ[2].» کذب بد است مگر در دو مورد: با دروغ شر ظالمى را از خود يا از ديگران دفع کند، يا با دروغ بين دو نفر اصلاح ايجاد کند».
سوم: حیله در جنگ، وعده به همسر، اصلاح میان مردم
عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ قَالَ النَّبِيُّ ص ثَلَاثٌ يَحْسُنُ فِيهِنَّ الْكَذِبُ الْمَكِيدَةُ فِي الْحَرْبِ وَ عِدَتُكَ زَوْجَتَكَ وَ الْإِصْلَاحُ بَيْنَ النَّاسِ.
در سه مورد دروغ گفتن زيبا است: در حيله جنگى و وعدهاى كه به همسر خويش بدهى و اصلاح ميان مردم.
وَ ثَلَاثٌ يَقْبُحُ فِيهِمُ الصِّدْقُ النَّمِيمَةُ وَ إِخْبَارُكَ الرَّجُلَ عَنْ أَهْلِهِ بِمَا يَكْرَهُهُ وَ تَكْذِيبُكَ الرَّجُلَ عَنِ الْخَبَرِ… [3]
و در سه مورد راستگوئى زشت است: سخن چينى و از خانواده كسى باو خبر ناخوش بدهى و خبر ديگرى را تكذيب كنى.
پی نوشت:
[1] الكافي (ط – الإسلامية)، ج2، ص: 341 و 342.
[2] جامع الأخبار(للشعيري)، ص: 148.
[3] الخصال، ج1، ص: 87.