تاریخ اسلام و شیعه همواره عجین با نام بزرگانش بوده و نام ایشان همواره بر تاریخ آن می درخشد. محدثین مقام و جایگاه برتری نسبت به سایر رده ها دارند؛ چنانچه پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند مَن أدّی إلی أمَّتی حَدیثاً یُقامُ بِه سُنَّةٌ أو یُثلَمُ بِه بِدعَةٌ فَلَهُ الجَنَّةَ( كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج1، ص: 18). هر کس به امّت من حدیثی برساند که به سبب آن سنّتی برپا شود یا بدعتی آسیب بیند، پاداشش بهشت است. یا در جای دیگر ایشان می فرمایند: مَن تَعَلَّمَ حَدِیثَین اثنَین یَنفَعُ بِهِما نَفسُهُ و یُعَلِّمُهُما غَیرَهُ فَیَنتَفِعُ بِهِما کانَ خَیراً مِن عِبادَة سِتّینَ سَنَةً( بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج2، ص: 152). هر کس دو حدیث بیاموزد که هم خود از آنها بهره برد و هم به دیگری آموزش دهد که او نیز از آنها سود برد، عمل او از شصت سال عبادت بهتر است.
امام باقر علیه السلام نیز نقل شده که ایشان فرمودند لَحَدیثٌ واحِدٌ تأخُذُهُ عَن صادِقٍ خَیرٌ لَکَ مِنَ الدُّنیا و ما فِیها( الأمالي (للمفيد)، النص، ص: 42). یک حدیث که آن را از فردی راستگو فرا میگیری، برای تو بهتر است از دنیا و آنچه در آن است.
از امام صادق علیه السلام نقل شده که ایشان فرمودند الرِّوایَةُ لِلحَدیث المُتَفَقِّهُ فِی الدِّین أفضَلُ مِن ألف عابِدٍ لا فِقهَ لَهُ و لا رِوایَةَ( كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج1، ص: 19). آن که حدیث روایت کند و دین شناس باشد، از هزار عابد که دینشناس و راوی حدیث نباشد، بهتر است. باز ایشان نقل شده که می فرمایند إعرِفُوا مَنازِلَ النّاس مِنّا عَلی قَدر رِوایَتِهم عَنّا( بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج2، ص: 150). جایگاه مردم را نزد ما از شمار روایاتی که از ما نقل میکنند بشناسید.
علل متعددی برای ذکر این چنین جایگاه برای محدث و ناقل حدیث می توان نام برد. امام باقر علیه السلام در همین مورد می فرمایند إنَّ حَدیثَنا یُحیِی القُلُوبَ( الخصال، ج1، ص: 22). سخن ما دلها را زنده میکند. پس محدث نیز به عنوان یک واسطه سبب احیاء قلوب و احیاء کلام حضرات معصومین علیهم السلام است.
یکی از محدثین و شخصیت بزرگ شیعه حضرت عبدالعظیم حسنی است. ابوالقاسم عبد العظیم حسنی فرزند عبداللَّه بن علی بن حسن بن زید بن علی بن ابی طالب علیه السّلام در سال 252 یا 255 ه ق (مراقد المعارف: ج 2، ص 52. مستدرکات علم رجال الحدیث: ج 2، ص 424 – 426) وفات یافته است. (مستدرک سفینة البحار: ج 6، ص 66. وقایع المشهور: ص 201). ایشان از مشاهیر علما و از ثقات و فضلای محدثین است که در زهد و ورع زبانزد خاص و عام بوده و از امام جواد و امام هادی علیهماالسّلام روایت نقل کرده است. (سبل الرشاد الی اصحاب الامام الجواد علیه السّلام: ص 157. مراقد المعارف: ج 2، ص 54) کتاب خطب أمیر المؤمنین علیه السّلام و کتاب الیوم و اللیله از آثار آن بزرگوار است.
(سبل الرشاد الی اصحاب الامام الجواد علیه السّلام: ص 157. مراقد المعارف: ج 2، ص 54) جلالت و عظمت شأن آن بزرگوار از عرضه عقائدش خدمت امام زمانش حضرت هادی علیه السّلام و تأیید آن حضرت در باره آنها به وضوح پیداست. ایشان به طور ناشناس وارد ری شد و از ترس بنی عباس در ساربانان در خانه یکی از شیعیان زندگی میکرد. (سبل الرشاد الی اصحاب الامام الجواد علیه السّلام: ص 157. مراقد المعارف: ج 2، ص 54). تا هنگام وفات کسی متوجه نشد آن بزرگوار کیست، تا اینکه بعد از وفات خواستند آن بزرگوار را غسل دهند نوشتهای در لباس او یافتند که نسب شریف خود را در آن نوشته بود. مرقد مطهرش در شهر ری مشهور است.
پدر آن حضرت عبداللَّه مشهور به «عبداللَّه قافه» است. «قافه» نام مکانی بود که جناب عبداللَّه از طرف پدر بزرگوارش جناب حسن بن زید حاکم آنجا بود. همسر حضرت عبدالعظیم، خدیجه دختر قاسم بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب علیه السّلام است. (ریاحین الشریعة: ج 4، ص 197) بعضی امامزاده قاسم شمال تهران را پدر خدیجه همسر حضرت عبد العظیم میدانند. (ریاحین الشریعة: ج 4، ص 197، ج 5، ص 106) دختر آن حضرت سلمی است که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام او را به عقد محمّد بن ابراهیم بن ابراهیم بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب علیه السّلام در آورد و ثمره این ازدواج سه پسر به نامهای عبداللَّه و حسن و احمد بود. (ریاحین الشریعة: ج 4، ص 332)
در مورد شخصیت راویان حدیث نمی توان به راحتی سخن گفت چرا که کلام و ذهن ما قادر به درک جایگاه ایشان نیست. اما در مورد شخصیّت عبد العظیم حسنی علیه السلام امام هادی علیه السلام به حمّاد رازی فرمودند: إذا أشکَلَ عَلَیکَ شَیءٌ مِن أمر دینِکَ بِناحِیَتِکَ، فَسَلْ عَن عَبد العَظیم بن عَبدِاللَّه الحَسَنِی علیه السلام. (إذا أشکَلَ عَلَیکَ شَیءٌ مِن أمر دینِکَ بِناحِیَتِکَ، فَسَلْ عَن ) هرگاه در قلمرو خود در کار دین به مشکلی دچار شدی، آن را با عبدالعظیم حسنی در میان بگذار.
باز ایشان در جای دیگر فرمودند مَرحَباً بِکَ یا أبَاالقاسِم أنتَ وَلِیُّنا حَقاً( كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص: 286). ای ابوالقاسم! خوش آمدی، تو حقیقتاً دوستدار ما هستی.
ان شاء الله ما نیز در زمره افرادی باشیم که در جهت ترویج فرهنگ اهل بکوشیم.
غفر الله له و لنا