در پست گذشته به احوال و خصوصیات زندگی و تولد حضرت عیسی و یحیی اشاره کردیم. در این پست به موارد دیگری از قدرت الهی در مورد تولد کودکان اشاره می کنیم.
خداوند متعال در سوره مریم احوال برخی پیامبران دیگر را نیز مورد اشاره قرار می دهد. از جمله آنها حضرت ابراهیم است. یکی از مسائلی که خداوند در مورد ایشان مورد اشاره قرار می دهد بحث فرزند ایشان است. خداوند می فرماید: « وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوب. [مریم/49] اسحاق ويعقوب را به او بخشيديم.»
در سوره ابراهیم حضرت ابراهیم در مورد اعطای اسحاق و اسماعیل از خداوند تشکر می کند چرا که این امر در سن پیری آن حضرت اتفاق افتاده است. ایشان می فرماید: « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي وَهَبَ لي عَلَى الْكِبَرِ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ. [ابراهیم، 39] همه ستايشها ويژه خدايى است كه اسماعيل واسحاق را در سنّ پيرى به من بخشيد؛»
در تفاسیر وارد شده که اسماعیل در سن 99 سالگی و اسحاق در سن 120 سالگی به ایشان اعطا شد. در روایات دیگر وارد شده که ایشان تا سن 170 سالگی هیچ فرزندی نداشته اند . یعقوب نیز که فرزند اسحاق است به همین اعتبار هدیه ای از طرف خداوند متعال به حضرت ابراهیم برشمرده شده است.
خداوند متعال در آیات انتهایی سوره فرقان صفات عباد الرحمن را شروع به شمارش می کند و دوازده صفت را برای آنها نام می برد. یکی از این صفات چنین است: « وَ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً. [فرقان/74] و آنان كه مى گويند: پروردگارا! ما را از سوى همسران و فرزندانمان خوشدلى و خوشحالى بخش، و ما را پيشواى پرهيزكاران قرار ده.»
همچنین در سوره صافات خداوند متعال در حالات حضرت ابراهیم چنین می فرماید: « رَبّ هَبْ لىِ مِنَ الصَّالِحِينَ*فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيم. [الصافات/100 و 101] پروردگارا! مرا فرزندى كه از صالحان باشد عطا كن* پس ما او را به پسرى بردبار مژده داديم.»
یک آیه در مورد دعا کردن برای فرزندان و خانواده قبل از تولد و یک آیه برای بعد از تولد و تزویج است پس دعای والدین برای فرزندان هم قبل از تولد و هم بعد از تولد نافذ است. «لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَخْلُقُ ما يَشاءُ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ إِناثاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ الذُّكُور* أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَ إِنَثًا وَ يجَعَلُ مَن يَشَاءُ عَقِيمًا إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِير[شوری/49 و 50] مالكيّت و فرمانروايى آسمانها و زمين فقط در سيطره خداست، هر چه را بخواهد مى آفريند، به هر كس بخواهد دختر عطا مى كند و به هر كس بخواهد پسر مى بخشد* يا پسران و دختران را با هم به آنان مى دهد و هر كه را بخواهد نازا مى كند؛ يقيناً او دانا و تواناست.»
برای تکمیل بحث روایتی نیز در این باره ذکر می کنیم.
«عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع يَقُولُ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّ النُّطْفَةَ تَكُونُ فِي الرَّحِمِ أَرْبَعِينَ يَوْماً ثُمَّ تَصِيرُ عَلَقَةً أَرْبَعِينَ يَوْماً ثُمَّ تَصِيرُ مُضْغَةً أَرْبَعِينَ يَوْماً فَإِذَا كَمَلَ أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ بَعَثَ اللَّهُ مَلَكَيْنِ خَلَّاقَيْنِ فَيَقُولَانِ يَا رَبِّ مَا تَخْلُقُ ذَكَراً أَوْ أُنْثَى فَيُؤْمَرَانِ فَيَقُولَانِ يَا رَبِّ شَقِيّاً أَوْ سَعِيداً فَيُؤْمَرَانِ فَيَقُولَانِ يَا رَبِّ مَا أَجَلُهُ وَ مَا رِزْقُهُ وَ كُلُّ شَيْءٍ مِنْ حَالِهِ وَ عَدَّدَ مِنْ ذَلِكَ أَشْيَاءَ وَ يَكْتُبَانِ الْمِيثَاقَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ فَإِذَا أَكْمَلَ اللَّهُ لَهُ الْأَجَلَ بَعَثَ اللَّهُ مَلَكاً فَزَجَرَهُ زَجْرَةً فَيَخْرُجُ وَ قَدْ نَسِيَ الْمِيثَاقَ فَقَالَ الْحَسَنُ بْنُ الْجَهْمِ فَقُلْتُ لَهُ أَ فَيَجُوزُ أَنْ يَدْعُوَ اللَّهَ فَيُحَوِّلَ الْأُنْثَى ذَكَراً وَ الذَّكَرَ أُنْثَى فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ. [الكافي (ط – الإسلامية)، ج6، ص: 13.] حسن بن جهم بن بکیر از امام رضا علیه السلام و ایشان از امام باقر علیه السلام نقل می کنند که نطفه وقتی40 روز در رحم ماند علقه می شود. و علقه تا 40 روز که ماند مضغه می شود. چون 4 ماه بپايان رسد خداوند عزّ و جلّ دو فرشته آفريننده را می فرستد و آنها می گويند: پروردگارا چه بیافرينيم؟ دختر يا پسر؟! و فرمان گيرند. پس گويند: پروردگارا خوشبخت باشد یا بدبخت؟ و فرمان گيرند. باز گويند: پروردگارا عمرش چيست و روزيش چه؟ چه وضعى دارد و از اين باره چيزها شمرد و ميان دو چشمش نويسند، و چون مدت را بسر زد خدا فرشتهاى فرستد و او را نهيبى زند و وى پيمان را فراموش كرده بيرون آيد. حسن بن جهم گفت: باو گفتم: رواست بدرگاه خدا عزّ و جلّ دعا كند تا دختر را پسر كند يا پسر را دختر؟ فرمود: البته خدا هر چه خواهد كند.»
یکی دیگر از پیامبرانی که خداوند متعال در سوره مریم از ایشان یاد می کند حضرت موسی است. خداوند در مورد ایشان می فرماید« وَ وَهَبْنَا لَهُ مِن رَّحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا. [مریم/53] و از رحمت خود برادرش هارون را كه داراى مقام پيامبرى بود، به او بخشيديم.» از این آیه می توان چنین استفاده کرد که رفیق و همراه خود را نیز باید از خداوند خواست تا خداوند وی را به ما اعطا کند چنانچه حضرت موسی نیز چنین کرد. ایشان به خداوند عرض می کند: « وَ اجْعَل لىّ وَزِيرًا مِّنْ أَهْلىِ* هَارُونَ أَخِى*اشْدُدْ بِهِ أَزْرِى*وَ أَشْرِكْهُ فىِ أَمْرِى [طه/ 29 تا 32] و از خانوادهام دستيارى برايم قرار ده*هارون، برادرم را*پشتم را به او محكم كن*واو را در كارم شريك گردان.»