حصر خانگی یا محاصره اجتماعی؛ چرا؟!

مقدمه

در صدر اسلام مخالفت و عناد با حاکم و یا حکومت اسلامی چه در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و چه در زمان ائمه اطهار علیهم السلام وجود داشته است. گاهی برخی تخلفات به حدی است که نمی توان از آن گذشت و باید حکم قطعی در مورد عاملان آن جاری شود. ولی گاهی حاکم حکومت اسلامی با اینکه می تواند سخت ترین مجازات ها را برای متخلفان اعمال کند، ولی با إعمال رأفت و رحمت اسلامی و با به کارگیری روش هایی سعی در هدایت و بازگشت متخلفان دارد. یکی از مصادیق به کارگیری رأفت اسلامی، حصر خانگی و محاصره اجتماعی است. در این نوشتار کمی به این مطلب می پردازیم:

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید «وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذینَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذا ضاقَتْ عَلَیْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَیْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلاَّ إِلَیْهِ ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیم‌» (توبه -118) آن سه نفر (كعب بن مالك و مرارة بن ربيع و هلال بن امية) را که (در مدینه) بازماندند (و از شرکت در تبوک خودداری کردند و مسلمانان از آنان قطع رابطه نمودند) تا آن حد که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد و (حتی) جایی در وجود خویش برای خود نمی‌یافتند و دانستند که پناه‌گاهی از خدا جز به سوی او نیست در آن هنگام خد ا آنانرا مشمول رحمت خود ساخت و خداوند توبه آنها را پذیرفت که خداوند توبه ‌پذیر و مهربان است.

حصر خانگی، کمترین نتیجه برای ارتکاب جرم
گفتیم یکی از مسائل مهم در مجازات مجرمان و فاسدان، اعمال فشار از طریق محاصره اجتماعی و قطع رابطه‌ها و پیوندها است. به خوبی می‌بینیم، این قطع رابطه در مورد سه نفر از متخلفان تبوک به قدری آنها را تحت فشار قرار داد که از هر زندانی برای آنها سخت‌تر بود آنچنان که جان آنها از فشار این محاصره خانوادگی و اجتماعی به لب رسید و از همه‌جا قطع امید کردند. یاس از مردم، زمینه ساز توبه و توجه به خدا شد. بی اعتنایان به جنگ و فرمان رهبری، باید پشت سرگذاشته شوند، مبارزه منفی با متخلفان، جامعه را برای آنان زندانی بی نگهبان و موثر می‌سازد.
این نوع مجازات نه دردسر و هزینه زندان‌ها و نه خاصیت تنبل پروری و بدآموزی‌های آنها را دارد، ولی تاثیر آن از هر زندانی بیشتر و دردناکتر است. این موضوع آنچنان انعکاس وسیعی در جامعه مسلمانان آن روز از خود به جای گذاشت که بعد از آن کمتر کسی جرئت می‌کرد مرتکب این گونه گناهان شود. این حرکت، یک نوع اعتصاب و مبارزه منفی جامعه در برابر افراد فاسد است. اگر مسلمانان در برابر متخلفانی که  نسبت به وظائف حساس اجتماعی-سیاسی خود کوتاهی کرده اند، دست به چنین مبارزه‌ای بزنند به طور قطع در هر عصر و زمانی پیروزی با آنها خواهد بود و براحتی می‌توانند جامعه خود را پاکسازی کنند. پس معلوم شد، قهر، بی اعتنایی و بایکوت یکی ازشیوه‌های تربیتی برای متخلفان است.

اما در مقابل برخی با روح سازشکاری و ساده اندیشی که دارند و امروز در بسیاری از جوامع اسلامی و خصوصا جامعه ما به صورت یک بیماری تقریباً همه‌گیر درآمده است، نه تنها جلو این گونه اشخاص را نمی‌گیرد، بلکه آنان را در أعمال زشتشان تشجیع می‌کند. این افراد بجای قدردانی از عدم إعمال قانون در مورد افراد متخلف، حکومت را محکوم کرده و حاکم اسلامی را توبیخ می کنند. کوچک شمردن کوچکترین تخلف ها در جامعه اسلامی سرآغازی برای گشوده شدن راه ارتکاب برای تخلف های بزرگ تر و اشتباهات غیر قابل جبران است.

البته همان طور که در آیه محل بحث نیز اشاره شد، اگر آثار تَنَبُّه و پشیمانی در افراد متخلف پیدا شد، امکان پذیرش توبه ی آن ها وجود دارد ولی در غیر این صورت توقع بی جا از حکومت اسلامی در مورد متخلفین، توقعی نابجا است.

درباره ی عبدالحجت حق جو

مطلب پیشنهادی

مناقب امیرالمومنین علیه السلام (1)

هر یک از ائمه علیهم السلام در مسئله ای بارز بودند. مثلا در مورد امام …

درس داده کاوی و علوم اسلامی

جلسه‌ای با همین عنوان به همت ستاد راهبری فناوری‌های هوشمند و موسسه امام خمینی در …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *