جنگ…جنگ…جنگ… واژه ای که از شنیدن آن تن هر انسان عاقلی به لرزه در می آید. فارق از علت هایی که در ذات بشر وجود دارد و او را به سمت این بلای خانمان سوز می کشد، اشتباهات شخصی افراد و حکومت ها در بروز جنگ های بزرگ تاثیر بسزایی دارد. در این نوشتار به یکی از این اشتباهات می پردازیم.
همانطور که گفتیم جنگ علت های مختلفی دارد. گاهی علت بروز جنگ مسائل مذهبی و عقیدتی است مانند آنچه در جنگ های صلیبی رخ داد. گاهی علت بروز جنگ حس قدرت طلبی است مانند آنچه در جنگ بین ایران و عراق رخ داد. ولی گاهی علت اصلی بروز جنگ، پیش بینی نکردن حوادث بعدی و در نتیجه بسترسازی برای وقوع جنگ است. این امر ناشی از غفلت و اشتباهی استراتژی در مسائل جنگی و بین المللی است. نمونه این اشتباه و غفلت، جنگ بین ژاپن و ایالات متحده در جنگ جهانی دوم است.
ایالات متحده به عنوان جزیره ای دور از جهان تصمیم گرفت بعد از اتمام جنگ های داخلی پای هیچ جنگی را به خاک های خود باز نکند لذا از سیاست جنگ در خانه حریف به خوبی بهره برد. مشغول کردن کشورهای مختلف به جنگ در جایی خارج از خاک آمریکا بسیار نتیجه بخش بود و تا مدت ها پای هیچ کشوری حتی به سواحل آمریکا هم نرسید. با بالا گرفتن جنگ جهانی دوم و درگیری متفقین و متحدین، با اینکه ایالات متحده بی طرفی خود را اعلام کرده بود ولی شروع به فروش تجهیزات و مواد اولیه به کشورهای درگیر جنگ خصوصا متفقین کرد. کمک های ایالات متحده به چین که در حال جنگ با ژاپن بود نیز رسید. در این بین برخی درگیری های خفیف بین نیروی دریایی آمریکا و آلمان نیز به گوش می رسید ولی نظر قاطع «هیتلر» این بود که نباید ایالات متحده را وارد جنگ کرد.
امپراتور ژاپن در آن دوران «هیروهیتو» بود که مانند سایر امپراتورهای ژاپن به جهت تقدس «پسر آسمان» نام داشت. تئوری «هیتلر» در دولت ژاپن به به سرکردگی «کونویه (Konoye)» نیز وجود داشت ولی با مخالفت «روزولت» از فروش تسلیحات و مواد اولیه این امپراتوری در ژاپن شکست خورد و جای او را دولتی جدید و جنگطلب به ریاست ژنرال توجو (Tojo) گرفت. دیگر تئوری عدم ورود ایالت متحده در جنگ برای امپراتوری ژاپن خریداری نداشت و در نهایت با فشار دولت جدید بر امپراتور و با حمله گسترده نیروی هوایی و دریایی ژاپن به بندر «پرل هاربر» ایالات متحده نیز وارد جنگ جهانی دوم شد. در حمله به این بندر استراتژیک که در اقیانوس آرام قرار دارد صدمات سنگینی به نیروی دریایی ایالات متحده وارد شد. نبرد بین نیروهای ایالات متحده و ژاپن بسیار شدید بود.
در نهایت و پس از شکست و تسلیم آلمان، باز هم ژاپنی ها به مقاومت و نبرد خود ادامه دادند ولی آمریکا نخستین بمب هسته ای با نام رمز «پسر کوچولو» بر شهر هیروشیما و دومین بمب را هم با نام «مرد چاق» بر ناکازاکی افکند و به این ترتیب جنگ جهانی دوم نیز به پایان رسید.
در اینجا باید چند سوال را مطرح کرد. آیا واقعا ایالات متحده تصمیم گرفته بود به صورت مستقیم در جنگ جهانی دوم شرکت نکند؟ چرا ایالات متحده به متفقین کمک نظامی و تسلیحاتی می کرد ولی به متحدین و خصوصا ژاپن خیر؟ چرا با وجود شنود بی سیم ارتش ژاپن توسط ایالات متحده، آن اقدامی جهت خروج نیروهای خود از بند پرل هاربر نکردند و فقط ناوهای هواپیما بر خود را از آن جا خارج کردند؟ آیا تنها علت پایان یافتن جنگ در تسلیم ژاپن بمباران اتمی بود؟ چرا قبل از استفاده از بمب اتم، کشوری مانند شوروی برای ایجاد صلح اقدام نکرد؟ آیا ایالات متحده و شخص «ترومن» با توجه با اخطار دانشمندانشان نسبت به خطرات این بمب، نمی توانستند این بمب را در محلی خالی از سکنه رها کنند؟ چرا وقتی نیروهای شوروی به ژاپن حمله کردند، ایالات متحده بمب دوم را در شهر ناکازاکی انداخت؟
صرف نظر از این سوال ها که با پیدا کردن جواب درست می توان به نتیجه گیری های متفاوتی دست پیدا کرد باید اذعان کرد، اشتباه ژاپن در «پل هاربر» منجر به گسترده شدن جنگ جهانی دوم شد. بله اقدام ایالات متحده در به کارگیری بمب اتمی اول نیز اشتباهی دیگر بود و ورود شوروی به ژاپن اشتباهی بعد از اشتباه…