پس از عقیم ماندن طرح ترور فکری و شخصیتی (مانند لقب دادن ساحر و جادوگر به ایشان) پیامبر عظیم الشان اسلام صلی الله علیه و آله وسلم توسط کفار قریش، آخرین حرکت آن ها اقدام به ترور جسمی (واقعه لیلة المبیت) ایشان بود که همین امر موجب هجرت ایشان از مکه به مدینه شد. فکر و تصمیم به حذف فیزیکی آن حضرت از مرزهای مکه رد شد و به دیوارهای شهر مدینه رسید. در هفدهم شوال سال 5 هجری قمری به تحریک یهودیان مدینه لشکری بالغ بر 10 تا 24 هزار نفر راهی مدینه شدند تا با این هجوم بزرگ کار اسلام و مسلمانان را یکسره کنند. به جهت هم پیمانی طوایف مختلف قریش، این جنگ، به جنگ احزاب نیز معروف است.
جغرافیا شهر مدینه ای به گونه ای است که در شرق، غرب و جنوب با عارضه ی طبیعی به نام «حره» احاطه است؛ لذا در واقعه حره نیز اهالی مدینه به تبعیت از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم اقدام به حفر خندق کردند. دشمن نمی توانست از مناطق حره به مدینه حمله کند لذا مانند جنگ سابق (احد) پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم با مشورت سایر مسلمانان اقدام به حفر خندق در قسمت شمالی مدینه کردند. سپاه کفار به مدت یک ماه مدینه را محاصره کردند ولی سپاه سه هزار نفری اسلام، مقاومت سرسختانه ای از خود به نمایش گذاشت.
در انتهای این جنگ و با عبور عمر بن عبدود و شماری دیگر از مشرکین از خندق و مبارزه طلبی آن ها، عبد الرحمن بن عوف گفت: «اگر عمرو بر ما چیره شود همه ما را خواهد کشت. بهترین راه این است که محمّد را دست بسته تحویل آنها دهیم»!! در چنین شرائطی پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: آیا دوستی هست که شر این دشمن را کفایت کند ؟ آقا و مولایمان اسد اللَّه الغالب علی بن ابی طالب علیه السّلام فرمود: من به مبارزه او میروم. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله سکوت کردند، و تا سه بار این کلام را فرمودند، و هر سه بار امیر المؤمنین علیه السّلام برای مبارزه اعلام آمادگی نمودند. آخر الامر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله اجازه فرمودند و أمیر المؤمنین علیه السّلام حرکت کردند. در این هنگام پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: «برز الایمان کله الی الشرک کله». بعد از آن که عمرو بن عبدود اسلام اختیار نکرد و دست از جنگ برنداشت، أمیر المؤمنین علیه السّلام او را به یک ضربت از پا در آورد. در این حال صدای تکبیر مسلمین بلند شد و پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: مبارزه علی بن ابی طالب صلّی اللَّه علیه السّلام در روز خندق از اعمال امت من تا روز قیامت افضل است. (کشف الغمة: ج 1، ص 150. بحار الانوار: ج 20، ص 186 – 281) در انتها لشکر کفر هیچ توفیقی بدست نیاورد و مفتضحانه به مکه بازگشت.
چند نکته در مورد این نبرد باید مورد اشاره قرار گیرد. اول اینکه مشهور شده می گویند اطراف یا دورادور مدینه خندق کشیده شد، کلام دقیقی نیست. چنانچه ذکر شد، اطراف مدینه با حره احاطه شده است و نیاز به حفر خندق آن هم با وجود آن شرایط سخت نبوده. ضمن اینکه اصل جنگ در قسمت شمالی مدینه بوده و این مطلب نشان می دهد که لشکر کفر هم به این مطلب واقف بوده است.
دوم اینکه اهمیت جنگ خندق به حدی است که در قرآن کریم سوره ای به نام احزاب نامگذاری شده و 17 آیه (9 تا 26) از همین سوره نیز به این جنگ پرداخته است. اهمیت این جنگ چنانچه رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند تقابل تمام ایمان در مقابل تمام شرک بود.(بحارالانوار، ج 20، ص 215) علت این مطلب گذشت و گفتیم در این جنگ از تمامی طوایف اهل مکه برای جنگ در مقابل مسلمانان حاضر شدند. لذا بعد از پیروزی مسلمانان، پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند اکنون دیگر ما با آنها میجنگیم و آنها قدرت جنگ نخواهند داشت.(تاریخ کامل ابن اثیر، ج 2، ص 184) اینجاست که به کلام الهی در قرآن کریم پی می بریم که خداوند متعال فرمود فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغالِبُونَ. (مائده، آیه 56) هر چند در این جنگ احزاب مختلف با هم متحد شدند ولی در نهایت حزب و گروهی که پیرو خداوند متعال باشند پیروز خواهند شد.
سومین مطلب مهم در جنگ احزاب، امدادهای غیبی الهی نسبت به مسلمانان است. این باور در جوامع مادی بسیار کمرنگ است در حالیکه همه چیز در ید الهی است و هر که را بخواهد عزت و هر که را بخواهد ذلت می دهد.(آل عمران، 26) از شکسته شدن سنگ در هنگام حفر خندق به دستان مبارک رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله تا وزیدن طوفان بر لشکر کفر همگی شاهد بر این مدعا است.
چهارمین مطلب حرکات کفار و سست ایمانانی است که خداوند کریم در آیات سوره احزاب به آن اشاره می کند. مطالعه تاریخ برای ما باید به عنوان عبرت و تجربه اندوزی باشد. نکند در روزگار ما نیز برخی به وسوسه خناسان، بدفکران و منافقان سر تعظیم در مقابل احزاب و گروههایی چون اتحادیه اروپا و سازمان ملل خم کنند و نا امید از امدادهای غیبی الهی شوند. نباشد روزی آینده گان ما در کلاس تاریخ چنین بخوانند که در سرزمین ایران گروهی بودند که به مکر و حیله دشمن خام شده و در دام آن ها افتادند.
همگی باید به خداوند متعال و امدادهای غیبی از جانب آن ذات هستی بخش ایمان واقعی داشته باشیم تا چنانچه حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و آله در هنگام شکستن آن صخره سه فتح بزرگ (سرزمین حیره و قصرهای پادشاهان ایران، قصرهای سرخ فام شام و روم، قصرهای صنعا و یمن) را مشاهده کردند، ما هم موفق به دیدن توفیقات و تاییدات الهی شده و از گفتار منافقان و بددلانی که نسبت فریب به خداوند متعال می دهند (الأحزاب، آیه 12) نترسیم.
ممنون از مقاله خوبتون
سلام اراداتمند