وجود قانون در یک جامعه امری لازم و واجب است. علت وضع آن هم حرکت کردن کل جامعه بر مداری واحد در جهت همگرایی آحاد جامعه می باشد. هر چند برخی از قوانین مقتضای شرعی، برخی عقلی و عُقلائی و برخی نیز مقتضای عرفی دارند ولی رعایت آن ها بر همه افراد یک جامعه واجب و لازم است.
با نکاه خُرد در هر جامعه ای افرادی هستند که تبعیت از قانون را کنار گذاشته و همواره از آن تعدی می کنند. در نگاهی کلان و وسیع تر، برخی از سران مملکت نیز گاهی اوقات از قوانین جامعه تخطی کرده و از آن ها کوتاه می آیند. در نگاه اول کنار گذاشتن قوانین در مقابل مردم و در نگاه دوم کنار گذاشتن قوانین و اصول در مقابل دولت های خارجی است.
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُون»(قلم-9) آنها دوست دارند نرمش نشان د هی تا آنها نرمش نشان دهند (نرمشی توأم با انحراف از مسیر حق)».
از تفاوتهای روشنی که میان رهروان راه حق و بازیگران سیاسی وجود دارد این است که گروه دوم تابع اصول ثابت و خاصی نیستند، بلکه همیشه حاضرند در مقابل امتیازاتی که میگیرند امتیازاتی بدهند، و از اصولی که دارند به خاطر منافعی صرف نظر کنند. مرام و عقیده مسئله ی مقدسی برای آنها نیست، و دائما روی آن معامله میکنند! مضمون آیه فوق نیز این مسئله را تایید می کند به این بیان که در مراودات، آنها دوست دارند ما را هم به جرگه خود بکشند. همانگونه که آنها مداهنه و معامله میکنند تو هم مداهنه کنی.
ولی گروه اول هرگز معاملهگر نیستند. آنها هرگز اهداف مقدس خود را به هیچ بهایی از دست نمیدهند و بر سر آن معامله نمیکنند. مداهنه و سازشکاری و اینگونه داد و ستدهای سیاسی در کار آنها نیست لذا یکی از بهترین نشانههایی که میتوان سیاست بازان حرفهای را به وسیله آن شناخت و از مردان خدا جدا نمود همین مطلب است.
ادامه دارد…