کشتار بنی قریظه از فاجعه تا تحریف

مقدمه

یکی از جنگ هایی که در سال پنج هجری بر قوای اسلام تحمیل شد، جنگ با متحد سابق و دشمن جدید یعنی قبیله یهودی بنی قریظه ساکن در مدینه بود. علت اصلی حمله مسلمانان به این قبیله، همکاری علنی و پر رنگ آن ها با سران کفر در جنگ خندق یا احزاب بود.

یکی از مسائلی که برخی به آن اشکال می کنند و به سبب آن اسلام و عملکرد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را مورد هجمه قرار می دهند، این نقل است که تعدادی از افراد این قبیله به دست امیرالمومنین علیه السلام و زبیر کشته شدند. هر چند در مورد تعداد کشته ها اختلاف وجود دارد ولی از 400 تا 900 نفر کشته نقل شده است. البته قدر متیقن است که زنان، کودکان و افراد جوان این قبیله کشته نشدند و تنها مردان جنگی آن ها در این واقعه کشته شده اند. البته در این بین تعبیر به قتل عام یهودیان نیز در بین نوشته ها جالب بود. بله از کسانی که کشتار بیش از 70 میلیون نفر در جنگ جهانی دوم را نمی بینند ولی در قبال کشته شدن نهایت 6 میلیون یهودی خواستار هولوکاست هستند بیشتر از این توقعی نباید داشت.

 

روش ورود به بحث

ابتدا باید گفت، معقول این است که روال و عملکرد رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در صدر اسلام و نسبت به قبیله های یهودی چنانچه در اصل عقد صلح یکسان بود، باید در جنگ با آن ها نیز یکی باشد چرا که هر سه قبیله به جهت خیانتی که انجام دادند مستوجب این عقوبت شدند. از طرفی چون برخی از این قبائل هم پیمان با اوس و برخی هم پیمان با خزرج بودند، تفاوت در رفتار احتمال بروز اختلاف بین این دو قبیله را تشدید می کرد. لازم است متذکر شویم، یکی از کارهای مهم پیامبر صلوات الله علیه وآله در بدو ورود به مدینه ایجاد صلح و آشتی بین این دو قبیله بود.

در مرحله ی بعد باید به سراغ ادله و احکام فقهی رفت و دید حکم فقه در چنین مواردی چیست؟ طبق معیارهای فقهی، چنین امری صحیح نیست که باید در جای خود مورد بررسی قرار گیرد.

در مرحله ی بعد اگر کسی این دو راه نپذیرفت و از این روش ها به نتیجه نرسیدیم باید به سراغ راه های دیگری برویم که یکی از آن روش ها رجوع به مسائل تاریخی است.

 

اشکالات تاریخی بحث

در مسائل تاریخی به صورت کلی سه مبنا وجود دارد: الف-  ترجیح مسائل کلامی بر نقل های تاریخی ب- ترجیح نقل های تاریخی بر مسائل کلامی ج- برقراری تعادل بین آن ها. برای نمونه در تاریخ طبری خبری مبنی بر پشیمانی مسلم بن عقیل در حرکت به سمت کوفه ذکر شده که این مسئله چون با مبانی کلامی شیعه تناسبی ندارد کنار گذاشته می شود. در مقابل نیز برخی چون به مذکورات تاریخی اهمیت زیادی می دهند این مسئله را قبول می کنند. گروه سوم هم در نقل های تاریخی که درگیری شدیدی با مسائل کلامی دارند، نقل های تاریخی را توجیه می کنند ولی در سایر موارد، نقل های تاریخی را می پذیرند. پس اولین مطلب در مورد استناد به وقایع تاریخی مبنایی است که تاریخ نگار یا تاریخ خوان برای خود در نظر گرفته است. با اتخاذ مبنای اول می گوئیم چون ما قائل به عصمت حضرات معصومین علیهم السلام هستیم باید بدانیم که این گونه رفتارها از ایشان سر نمی زند و باید نقل تاریخی کنار گذاشته شود. اگر هم بگوئیم سر زده چنانچه در نقل تاریخی نیز ذکر شده، حکمی مطابق با حکم الهی است.

دومین مسئله، اشکالات متعددی است که در منبع این نقل تاریخی وجود دارد. به عنوان نمونه باید به تاخیر 150 ساله اولین منبع این نقل تاریخی از زمان حادثه اشاره کرد.

سومین مسئله این است که حکم جاری شده طبق نظر حَکَمی است که خود ایشان تعیین کردند؛ پس ایراد اعتراض بدون دلیل است کما اینکه وقتی در جریان حکمیت بین امیرالمومنین علیه السلام و معاویه، حَکَم -هر چند برخلاف میل حضرت بود- حُکمی کرد، حضرت آن حُکم را پذیرفت.

چهارمین مسئله این است که در عهدنامه ی صلحی که بین آن ها و پیامبر بسته شده بود، بحث تخطی از صلح و مجازات آن که قتل بود در آن ذکر شده بود.

پنجمین مسئله این است که  حکم جاری شده طبق احکام شریعت یهود بوده است کما اینکه در مورد جاری شدن حکم برای بنیامین نیز حضرت یوسف طبق روال و آیین همان قوم حکم کردند.

ششمین مسئله عدم ذکر چنین حادثه ای توسط تاریخ نگاران یهودی در کتب است.

هفتمین مسئله وجود اختلاف در تعداد کشته ها است که این مطلب اشکالی جدی بر این حادثه به شمار می رود. البته این اختلاف مسئله ای تازه نیست و در هولوکاست هم اختلاف بسیار فاحشی بین تعداد کشته شدگان وجود دارد.

هشتمین مسئله این است که در نقل های تاریخی وارد شده که برخی از افراد بنی قریظه در جنگ خیبر حضور داشتند که باتسلیم شدن تمامی افراد این قبیله و کشته شدن همه مردان جنگی آن ها تنافی دارد.

نهمین مسئله وجود زبیر در کنار امیرالمومنین علیه السلام در این نقل تاریخی است. به صورت کلی زبیریان به جهت بالا بردن جایگاه خود و شخص زبیر به جعل تعدادی زیادی حدیث دست زدند که این احتمال در مورد این نقل تاریخی نیز وجود دارد.

 

کلامی مرحوم امام خمینی رحمةالله علیه

اما شاید موضوعی که بسیاری از افراد در این مسئله نسبت به آن اتکا کرده و آن را مستمسک قرار می دهند، بیانات رهبر کبیر انقلاب مرحوم امام خمینی رحمة الله علیه است. اولین مطلب نقل شده از ایشان یک ویدئو است که در آن می فرمایند «چنانچه نقل شده هفتصد نفر از یهود بنی قریظه توسط امیرالمومنین علیه السلام کشته شدند». اهل علم واقفند که این گونه (چنانچه نقل شده) گفتار دال بر تایید چنین نقلی نیست بلکه در مقام خطابه از آن استفاده می شود. به بیان دیگر وقتی خطیبی در سخنرانی عمومی نه مجمع علمی می گوید «چنانچه نقل شده» یعنی درست و غلط آن به عهده نقل کننده است.

دومین مطلب نقل شده کلامی است که در کتاب «قضا و قضاوت در اندیشه امام خمینی (س)» آمده. علیرغم آنچه استدلال کنندگان گفته اند، در این کتاب تعداد کشته ها ذکر نشده و بلکه مانند قرآن کریم به اصل کشته شدن افراد اشاره شده است. ضمن اینکه این مطلب چون گردآوری است، منبع آن، کتاب «آداب الصلوة» مرحوم امام خمینی رحمة الله علیه است که در این کتاب نیز اشاره ایی به تعداد کشته شدگان نشده است.

در نهایت این واقعه با وجود اشکالاتی که گذشت و اشکالات عقلی متعددی مانند عدم امکان کندن خندقی در بازار مدینه که آن مقدار کشته را بتوان در آن دفن کرد، مواجه است. سزاوار است خواننده برای دستیابی به واقع جریان، به کتب و صفحات مفصل تر در کتاب خانه ها و فضای مجازی مراجعه کند.

درباره ی عبدالحجت حق جو

مطلب پیشنهادی

مناقب امیرالمومنین علیه السلام (1)

هر یک از ائمه علیهم السلام در مسئله ای بارز بودند. مثلا در مورد امام …

درس داده کاوی و علوم اسلامی

جلسه‌ای با همین عنوان به همت ستاد راهبری فناوری‌های هوشمند و موسسه امام خمینی در …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *